من و تو سه نقطه

گاهی گرگ می شوم ، برای چشم های میشی تو .

من و تو سه نقطه

گاهی گرگ می شوم ، برای چشم های میشی تو .

سری که درد می کند

سری که درد می کند را دست مال نمی بندند . الکی شلوغش نکن لطفا . پدرم هر روز که از سر کار می آید ، وقتی می خواهم با او حرف بزنم ، رو ترش می کند و می گوید سرم درد می کند . بعدا . مادرم که تمام روز سرش درد می کند . از دست کارهای من . این طور می گوید . مش ابراهیم هم که وقتی سر پول خیار و گوجه باهاش چانه می زنم می گوید برو بچه سر ما را درد نیار . ولی هیچ کدامشان دست مال نمی بندند . نه پدرم نه مادرم و نه مش ابراهیم . پس لطفا الکی شلوغش نکن .

نظرات 6 + ارسال نظر
سنبل شنبه 13 آبان 1391 ساعت 11:45

سلام
عید بر شما مبارک
اینها سرشان درد نمیکند که بخواهند دستمال ببندند...حوصله شان درد میکند:)

سلام . عید شما هم مبارک .
حوصله شان درد می کند . جالبه .
از این واژه خوشم اومد . مرسی

الهه سادات یکشنبه 14 آبان 1391 ساعت 20:20

چطوری پسورد رو برات بذارم ؟
خصوصی

پرچانه چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 09:51 http://forold.blogsky.com/

لایک

mahya چهارشنبه 17 آبان 1391 ساعت 16:07 http://darjaryan.blogfa.com

hamoni ke sonbol goft
dastan ro khondam o bebinam key hosele dardam khob mishe benevisam barat :)

بانو دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 16:58 http://tranquillity.blogfa.com

چه به جا "گندم" و "درد" رو به فاصله ی یه بارش در امتداد هم آوردی
از وقتی آدما بوی گندم به مشامشون خورد درد اومد سراغشون. این وسط دلم به حال سر درد بیچاره می سوزه که هر کی هر جا نتونست دردشو توصیف کنه میگه سر درد دارم...

آذرنوش پنج‌شنبه 25 آبان 1391 ساعت 00:15 http://azar-noosh.blogsky.com

کجایی شما جناب...
دلمون تنگ شده برای نوشته هاتون...

این روزا وبلاگ هام خاک می خورن . بیشتر تو فیس بوک فعالم . امیدوارم اونجا اگه عضو هستین بتونیم نوشته های هم رو بخونیم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد