وقتی با پوست لب هایم بازی می کنم ، یا با دستم پوست لب هایم را که پارسیده شده اند ، می کنم، حسی از درد و لذت وجودم را فرا می گیرد .
خیلی وقت است مادرم به دست ها و لب هایم کرم نزده است . پدرم هم دیگر مسخره ام نمی کند ، دیگر نمی گوید ، « خدا شما رو فقط خلق کرده واسه خوردن و خوابیدن و ....». وقتی شب ساعت یک از سر کار به منزل بر می گردم . اگر چه خودش را به خواب می زند . ولی مطمئنم دراد نفس های خسته ام را می شمارد .
دوستانم ، مرا از اد لیست تفریحشان پاک کرده اند . از بس که تماس هایشان را بی جواب گذاشته ام و دست تفریحشان را پس زده ام .
عمویم دیگر مرا دختر صدا نمی زند برای پوست سفیدم . چون خیلی وقت است رنگ باخته است و دایی ام دیگر جرات نمی کند من را بزند. چون روزگار با بازوهایم ساخته است .
سیگاری می گیرانم و گوشه ی لبم دود می کنم . نمی دانم چرا حوصله ی پک زدن هم ندارم . فالگیری دست هایم را می گیرد و التماس می کند که بگذارم تا آینده ام را ، خط های کف دستم را بخواند . ولی من دوست دارم چروک های پیشانی ام را ببیند و راهش را بکشد و برود و از آینده ام دم نزند . فالگیر التماس می کند و من دلم ریش می شود و مثل وقتی که آفتاب گرم ، پوستم را می چلاند . فالم را می گیرد و از عشق می گوید ، همان آرزو های کودکی من و هر کودک دیگری را برایم زنده می کند و من پکی عمیق به سیگارم می زنم و چشم هایم را می بندم و چند لحظه ای زندگی می کنم .

شاید تو قیامت لب ها از همه شاکی تر باشن به خاطر پوست هایی که ازشون کندیم و لذت هم بردیم !
خوبی فالگیر ها همینه ..اونا از خوبی ها میگن که پول بگیرن ولی این قشنگی هایی معمولا الکی ای که میگن می چسبه به آدم .
قیامت ما خودمون شاکی هستیم . البته نه از خدا . از خیلی ها .
سلام
نوشته هاتون رو خوندم ،قشنگ مینویسد...
به واقعیت زندگی خودتون نزدیکه؟
برقرار باشید
ممنون دوست عزیز. به واقعیت زندگی خودم که نزدیک هست . ولی زیاد دست کاریشون میکنم و الزاما واقعیت نیستند .
سلامت باشید
سلام...
شاغل شدنم آرزوست...
راستی شما اقا هستید یا خانوم؟جایی از نوشته هاتون زنونه و جایی مردونه هست...
منتظر تست آیکیو هستم...
بعله؟ خانوم؟ از کجای نوشته های من این حدث رو زدین ؟
تست IQ هم به چشم
ووویی راست میگی ها منم همیشه پوست لبم رو میکنم
در ضمن عجب نگارشی
یعنی خوبه؟یا بده؟
سلام
اوضاع بر وفق مراد باد...
ممنون .
عجب پک محکمی زده.اما واقعی نیست وکار فوتوشاپ که چه عرض کنم فوتو شتابه! اگه به آتیش سیگارش دقت کنی متوجه میشی.
مرسی
شاید . ولی خیلی هم غیر طبیعی نیس.
چند بار امدم اینجا و انقدر این تصویر پایین و پک محکم اش به سیگار منو گرفت که حواسم از نوشته هات پرت شد!
ولی جمله هات رو
جمله بندی هات رو دوست دارم!
یه دقعه هوس نکنی بکشی
مرسی . ممنون
ببین دفعه ی چندمه میام اینجا کامنت بذارم ولی حرفا میرن اون پشت قایم میشن... حتا سرشونم قایمکی نمیارن ی ذره بیرون بلکم دستشونو بگیرم بیارم اینجا بشونمش جلو چشات!!!
ولی خوشحالم ک پستم باعث شده این پست رو بنویسی!!!
آفرین پسر!
نمی دونم چرا این پست این طوره . هر کسی میاد بحرفه یا حرفاش یادش میره یا محو عکسه میشه و ....عجب
بعله . این پست الهام گرفته از پست شماست .
ممنون
نمیدونم چرا فهمیدن خیلی از متنهات برام سخت شده!
نمیدونم این اشکالیه برای من یا برا تو؟ شایدم هردومون!
شاید اشکال از من باشه .
ولی اینو هم میدونم که خیلی کتاب هستند که باید بخونی . خیلی